لالایی کن بخواب، خوابت قشنگه گل مهتاب شبا، هزار تا رنگه
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت جا نمونی تو شهر غصه
لالایی کن بخواب، خوابت قشنگه گل مهتاب شبا، هزار تا رنگه
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت جا نمونی تو شهر غصه
در گلستان ادب اموزگارم مادر است بعد رب العالمین پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم اولین معشوق من در روزگار مادر است
لالایی کن بخواب، خوابت قشنگه گل مهتاب شبا، هزار تا رنگه
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت جا نمونی تو شهر غصه
باورم نیست كه دیگر نشـنوم آواي تو يــا نبـينم روی مـاه و قامت رعـنـاي تو
سالها سنگ صبورم بودي و هم صحبتم بي تو رنگ يأس دارد منزل و مأواي تو
مکش که بیهده این نقش میکشی نقاش که خون بگریی اگر پی بری به احوالم
چه حاجت است پس از من بماند این تمثال؟ فلک چه کرد به من تا کند به تمثالم؟!
مادرم ای رفته در خوابی دراز یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنها شدند با شقایق های آن دنیا بساز
باز آمدم به پرسش حال تو، ای امید ای مادری که هر نفسم، گفتگوی توست
باز آمدم که بوسه زنم بر مزار تو ای قبلهای (مادری) که جان و دل من به سوی توست
مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است
دامن پاکت ای فرشته مهر باغ آلاله گون توحید است
من گُلم، مادر گلستان من است من تنم، مادر دل و جان من است
در میان ناامیدیهای عمر مادرم، شمع شبستان من است
بخواب ای مادرم آرام وخسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته
بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
قسم به تربت مادر که سجده گاه من است که مهر مادریش تا ابد پناه من است
آرام رفتی ولی طوفان به پا کردی!
بود اینجا مزار مادر من فروغ دیدة پر اختر من
چو نی مینالم و میگریم هر دم که شد در خاک پنهان مادر من
خدایا سینه ای صد چاک دارم فغان از گردش افلاک دارم
چرا شب تا سحر از دل ننالم که اینجا مادری در خاک دارم
در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد
آهی که به یادت ز دل زار بر آمد از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد
ای آسمان به جلوه خورشید خود مناز مادر ستاره ایست که خورشید پرور است
مهر از دلش نمی رود گر می رود به خاک خاک که بوی عشق می دهد خاک مادر است
در سينه اش دلی است فروزنده تر ز مهر وز آن چراغ تربت پاکش منور است
آتش هجران تو همچون سپندم می کند پر ز ناله همچو نی بند بندم می کند
داغ سنگینی که بر دل دارم از هجران تو تا قیامت بر غم تو پای بندم می کند